ملاقات رئیس قبیله با پیغمبر صلی اللّه علیه و آله
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
در زمانی که هنوز حضرت رسول در مکّه بودند قریش مانع تبلیغ ایشان می شدند. وضع سخت و دشوار بود، در ماههای حرام مزاحم پیغمبر اکرم نمی شدند یا لااقل زیاد مزاحم نمی شدند، یعنی مزاحمت بدنی مثل کتک زدن نبود ولی مزاحمت تبلیغاتی وجود داشت. رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله همیشه از این فرصت استفاده می کرد و وقتی مردم در بازاز عکاظ در عرفات جمع می شدند (آن موقع هم مراسم حجّ بود ولی با یک سبک مخصوص)می رفت در میان قبائل گردش می کرد و مردم را دعوت می نمود.
نوشته اند: در آنجا ابولهب مثل سایه پشت سر پیغمبر حرکت می کرد و هر چه پیغمبر می فرمود او می گفت دروغ می گوید به حرفش گوش نکنید.
رئیس یکی از قبائل خیلی با فراست بود. بعد از آنکه مقداری با پیغمبر صحبت کرد به قوم خودش گفت اگر این شخص از من می بود لاکلت به العرب یعنی من اینقدر در او استعداد می بینم که اگر از ما می بود به وسیله وی عرب را می خوردم.
او به پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله گفت: من و قومم حاضریم به تو ایمان بیاوریم (بدون شک ایمان آنها ایمان واقعی نبود)به شرط اینکه تو هم به ما قول بدهی و آن اینکه برای بعد از خودت من یا یک نفر از ما را تعیین کنی.
فرمود: اینکه چه کسی بعد او من باشد با من نیست با خداست. این مطلبی است که در کتب تاریخ اهل تسنن آمده است.
امامت، مجموعه آثار، ج 4 ص 879 و 880.
حکایتها و هدایتها در آثار شهید مطهری - محمد جواد صاحبی
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 18 اسفند 1401 (10:31)
- گزارش تخلف مطلب