بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
به حضرت ابراهیم (ع)وحی می شود: باید با دست خودت سر فرزندت را ببری، در همین منی که امروز ما به یارگار آن تسلیم فوق العاده ای که ابراهیم نشان داد، گوسفند قربان می کنیم. (چون خدا گفته، انجام میدهیم چون و چرا هم ندارد.)بعد از دو سه بار که در عالم رؤ یا به او وحی می شود و یقین می کند که این وحی الهی است، مطلب را با فرزندش در میان می گذارد. فرزند هم بدون چون و چرا می گوید: یا ابَتِ اَفعل ماتؤ مَرَ هر چه به تو فرمان رسیده است انجام بده ستجِدُنی ان شاءاللّه من الصّابرین (1)ان شاء اللّه خواهی دید که منهم خویشتنداری خواهم کرد. قرآن چه عجیب تابلو را مجسم می کند: فلمّا اَسلما
چون ایندو تسلیم شدند یعنی در مقابل امر ما تسلیم نشان دادند و تلّهُ لِلجبین و او را به پیشانی خواباند (یعنی وقتی آخرین مرحله رسید که نه ابراهیم شک داشت که باید سر بچه اش را ببرد و نه اسماعیل شک داشت که سرش بریده می شود پدر باطماءنینه کامل و پسر با طماءنینه کامل)و نادیناه ان یا ابراهیم قد صدّقت الرؤ یا (2)فریاد کردیم وحی کردیم که ابراهیم! تو رؤ یا را به حقیقت رساندی، انجام دادی؛ یعنی هدف ما سر بریدن نبود ما نمی خواستیم که سر بریده شود. نگفت لازم نیست که این کار را عملی کنی گفت عملی کردی، تمام شد چون آن چیزی که ما خواستیم این نبود که سر اسماعیل بریده شود، بلکه ظهور اسلام و تسلیم شما پدر و فرزند بود که انجام شد.
به نص قرآن خداوند به ابراهیم (ع)در پیری فرزند داد. نص قرآن است که وقتی فرشتگان آمدند و به او خبر دادند که خداوند به تو فرزند خواهد داد، زنش گفت: اَلَدُ و انا عجوزٌ و هذا بَعْلی شیخا من پیر زن بزایم یا این شوهر پیر مردم؟! (یک اقا شیخ مهدی بود مازندرانی، به شوخی می گفت بیشتر روی هذا بعلی شیخا تکیه داشت)اَتعجبین مِن امر اللّه رحمت اللّه و برکاته علیکم اهل البیتِ فرشتگان به او
گفتند: آیا از فرمان خدا تعجب می کنی؟ رحمت خدا و برکات اوست بر شما اهل بیت.
بنابراین خداوند به ابراهیم در پیری فرزند داده است. پس تا جوان بود بچه نداشت. او هنگامی فرزنددار شد که پیغمبر شده بود چون آیات قرآن درباره ابراهیم (ع)- که خیلی زیاد است - نشان می دهد که ابراهیم پس از سالها که پیغمبر بود در اواخر عمر و در سنین هفتاد، هشتاد سالگی خداوند به او فرزند می دهد و ده، بیست سال بعد از آن هم زنده بوده است تا وقتی که اسحاق و اسماعیل هر دو بزرگ می شوند و اسماعیل آنقدر بزرگ می شود که با کمک ابراهیم (ع)خانه کعبه را می سازند.
آیه و اذِ ابتلی ابراهیم ربُّه بکلماتٍ فاتَّمهنَّ قال انّی جاعلک للناس اماما قال و من ذرِّیَّتی قال لاینال عهدی الظالمین (3)
می گوید خدا ابراهیم را مورد آزمایشها قرار داد و او آن آزمایشها را به نهایت و کمال رساند. آنگاه خدا به او گفت: من تو را امام قرار می دهم. ابراهیم گفت: آیا از ذریه من هم؟ جواب دادند که ستمگرانشان نه.
این آیات مربوط به چه زمانی است؟ آیا مربوط به اوایل عمر ابراهیم است؟ مسلما مربوط به دوره قبل از نبوت نیست چون صحبت وحی است. مربوط به دوران نبوت است. آیا اوایل دوره نبوت است؟
نه، اواخر است به دو دلیل؛ یکی اینکه می گوید بعد از آزمایشها بود.
آزمایشهای ابراهیم همه در طول دوره نبوت بوده و مهمترین آنها در اواخر عمر ابراهیم بوده است و دیگر آنکه در همین آیه صحبت از ذریه اوست. از اینکه گفته است: و من ذریتی معلوم می شود که داشته است.
این آیه به ابراهیم رسولِ نبی، تازه در آخر عمر می گوید: انی جاعلک للناس اماما. معلوم می شود که ابراهیم پیغمبر بوده است، رسول بوده است این مراحل را طی کرده بوده است ولی یک مرحله دیگر بوده که هنوز ابراهیم به آن نرسیده بوده است و نرسید مگر بعد از پایان دادن تمام آزمایشها. آیا این نشان نمی دهد که در منطق قرآن یک حقیقت دیگری هست که نامش امامت است؟ (4
1- صافات / 102
2- صافات /102
3- بقره / 124
4- امامت، مجموعه آثار، ج 4، ص 919 - 921
حکایتها و هدایتها در آثار شهید مطهری - محمد جواد صاحبی