مباهله
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
((«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ» (آل عمران-61)
ترجمه:
هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح(ع))به تو رسیده، (باز)کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم))
گفتهاند که این آیه و آیات قبل از آن، درباره هیئت نجرانی مرکب از عاقب و سید و گروهی که با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم)رسیدند و عرض کردند: آیا هرگز دیدهای فرزندی بدون پدر متولد شود، در این هنگام آیه (ان مَثَلَ عیسی عِندَ الله.)نازل شد و هنگامیکه پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم)آنها را به مباهله دعوت کرد، آنها تا فردای آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیتهای نجران، اسقف (روحانی بزرگشان)به آنها گفت: شما فردا به محمد (صلیالله علیه و آله و سلم)نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانوادهاش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزی در بساط ندارد، فردا که شد پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم)آمد در حالی که دست علی بن ابیطالب (علیهالسلام)را گرفته بود و حسن و حسین (علیهماالسلام)در پیش روی او راه میرفتند و فاطمه (علیهاالسلام)پشت سرش بود، نصاری نیز بیرون آمدند در حالی که اسقف آنها پیشاپیششان بود هنگامیکه نگاه کرد، پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم)با آن چند نفر آمدند، درباره آنها سؤال کرد به او گفتند: این پسر عمو و داماد او و محبوبترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از علی (علیهالسلام)هستند و آن بانوی جوان دخترش فاطمه (علیهاالسلام)است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیکترین افراد به قلب او است.
سید به اسقف گفت: برای مباهله قدم پیش گذار.
گفت: نه، من مردی را میبینم که نسبت به مباهله با کمال جرئت اقدام میکند و من میترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمیگذرد در حالی که در تمام دنیا یک نصرانی که آب بنوشد وجود نداشته باشد.
اسقف به پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم)عرض کرد: ای ابوالقاسم! ما با تو مباهله نمیکنیم بلکه مصالحه میکنیم، با ما مصالحه کن. پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم)با آنها مصالحه کرد.
و در روایتی آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت: من صورتهایی را میبینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد؛ هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانی تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند.
منبع:تفسیر آیه مباهله تفسیر نمونه
همچنین در این روز حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام در حال رکوع انگشتر خود را به سائل داد، و آیه«انّما ولیکم اللّه»
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 20 اسفند 1401 (12:31)
- گزارش تخلف مطلب