مجلسیان فرعون و حجاج
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
زنی از شورشیان را که ام علقمه نام داشت، اسیر نموده و نزد حجاج آوردند. برخی از حاضران گفتند: ای زن! اطاعت جناب حجاج را گردن نه و گرنه از قهر و عذابش در امان نخواهی بود.
زن گفت: قد ضللت اذا و ما انا من المهتدین**انعام/ 56، ترجمه: اگر چنین کنم، گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود. ***.
در این هنگام حجاج خطاب به زن شورشی گفت: یا عدوه الله (ای دشمن خدا)! مردم را با شمشیرت زدی و کاری بدون بصیرت انجام دادی.
زن در پاسخ گفت: ای حجاج! من از خدای تعالی چنان می ترسم که از احدی غیر او ترسی ندارم و همین ترس خدایی تو را در نظرم از مگسی نیز کوچک تر و خوارتر نموده است.
زن شورشی در حالی این سخنان را برزبان می آورد که سرخویش را به زیر افکنده بود لذا حجاج خطاب به وی گفت: سرت را بالا گرفته و به من نگاه کن.
زن گفت: کراهت دارم به کسی بنگرم که خدای تعالی به او نمی نگرد! حجاج خطاب به مجلسیان و حاضران گفت: ای اهل شام! نظر شما درباره کشتن این زن و ریختن خونش چیست؟ گفتند کشتن او جایز و ریختن خونش حلال است! زن به حجاج رو نموده، گفت: مجلسیان و همنشینان برادرت از مجلسیان تو بهتر بودند. حجاج پرسید: برادرم کیست؟ زن گفت: فرعون.
زمانی که او با مجلسیان خویش درباره موسی (علیه السلام)مشورت نمود، گفتند: ارجه و اخاه**اعراف/ 111. شعراء/ 36. ***.یعنی: کار او (موسی (علیه السلام و برادرش (هارون)را به تأخیر اندازد)). وقتی سخنان آن زن به اینجا رسید، حجاج دستور قتل او را صادر نمود**
ر.ک: محاضرات الادبآء 3/ 143، زهر الربیع/ 29. ***.
- ادامه مطلب
تاریخ: دوشنبه , 14 فروردین 1402 (00:31)
- گزارش تخلف مطلب